مستند «غوغای بی هیاهو» با رویکرد پرداختن به امر آموزش و پرورش در مناطق دور افتاده کشور، این روزها به روی آنتن شبکه ۲ سیما میرود و تلاش دارد تا با نمایش کوچکترین مدارس در هر منطقه، سرگذشت معلمین و دانشآموزان آن را به تصویر بکشد. جدیدترین قسمت از این مجموعه در روستای «هندورابی» تصویر برداری شده است و مدرسهای کوچک را در آن نمایش میدهد این قسمت، ساعت ۱۹:۳۰ از شبکه ۲ سیما پخش میشود. به همین مناسبت گفتگویی با مهدی بابایی، تهیهکننده این مجموعه مستند داشتیم. بابایی در این گفتگو از روند ساخت این مستند میگوید.
*مستند «غوغای بی هیاهو» روی موضوع جدیدی دست گذاشته است که قبلا کمتر روی آن کار شده است. به نظر میرسد که مستند تلاش دارد تا زحمات قشر معلم را از زاویه دیگری ببیند. چه قدر با این موضوع موافق هستید؟
«غوغای بی هیاهو»؛ روایت معلمانی که جانشان را برای آموزش دانشآموزان به خطر میاندازند
مستند «غوغای بی هیاهو» ۳ ضلع دارد؛ مدرسه، معلم و خانواده. در این مستند معلمهای قهرمان و فداکاری را میبینیم که از خودگذشتگی کرده، حتی گاهی جانش را به خطر میاندازد تا خودش را برای تدریس به دانشآموزان به روستایی که هست برساند. خیلی از آنان، مسیرهای فوقالعاده عجیب و غریب و خطرناکی را طی میکنند که حتی گردشگر نیز نمیتواند برود چرا که در خیلی از روستاهایی که سفر کردیم، مردم روستا، فرد دیگری را به غیر از اهالیشان ندیده بودند. برای مثال در یکی از سفرها به استان چهارمحال و بختیاری و روستای بازفت رفته بودیم. معلمی که به بچههای آن منطقه درس میداد، باید ۴ ساعت تا بازفت طی طریق میکرد سپس به کمک یک قایق که از پوست گوسفند درست شده بود، از رودخانهای صعب العبور رد میشد و بعد از آن به مدت ۶ ساعت کوه پیمایی میکرد تا در نهایت به روستای مورد نظر برسد و به ۵ دانشآموز درس بدهد. دقت کنید که ۶ ساعت کوهپیمایی رقم بسیار زیادی است. آن هم در مسیر خطرناکی که خرس و گرگ و بسیاری از حیوانات وحشی را نیز دارد. حتی گاهی اوقات، این معلم مجبور است به دلیل سختی راه، مدتی در مدرسه و در شرایط سخت بدون آب و برق و ... ماندگار شود. بنابراین رشادت و فداکاری معلمهایی را شاهد هستیم که برای آموزش به بچهها این راههای سخت را میروند. جالب است که این چنین شرایط در اکثر ضبطهایی که داشتیم، وجود داشت. برای مثال در کردستان، معلم مدرسه، یک ساعت با پاترول در کوه حرکت میکرد در ادامه با قایق مسیرش را ادامه میداد و در نهایت با پای پیاده مسیری را طی میکرد تا به روستا برسد. او این مسیر طولانی را هر روز طی میکرد تا به ۳ دانشآموز روستا در مقاطع مختلف درس بدهد.
* در این قسمت ظاهرا به جزیره «هندورابی» رفتهاید. ماجرای معلم این روستا چیست؟
۲۰۰ کیلومتر سفر روزانه برای جنگ با بیسوادی
در این قسمت، داستان معلمی را به تصویر کشیدهایم که با انجام یک سفر طولانی، به جزیرهای در دل خلیج فارس میرسد. او حدود ۲۰۰ کیلومتر را از روستای رامک در استان هرمزگان سفر میکند تا به روستای چیرویه برسد. از آن جا سفر یک قایق شده تا به بندر برسد و از آنجا هم به مدت یک ساعت، مسیری را در دل خلیجفارس طی میکند تا به جزیرهی «هندورابی» برسد. به دلیل شرایط جوی نامساعد منطقه، عمدتا مجبور است که به مدت یک ماه در مدرسه بماند. این موضوع در حالی است که جزیره «هندورابی» شرایط بسیار سختی دارد. یک فروشگاه یا سوپرمارکت وجود ندارد و بنابراین او مجبور است که اغذیه و وسایل زندگیاش را به مدت یک ماه با خود ببرد. نکته مهم اینجا است که علیرغم تمام این مشکلات، درس دادن به بچههای این منطقه را بسیار دوست دارد و با یک انرژی مضاعف سر کلاس حاضر میشود. علاوه بر این، فضای بسیار زیبایی را در مدرسه ایجاد کرده است. فضای سبز در مدرسه درست کرده است، با همکاری بچهها مدرسه را رنگآمیزی کرده است و البته یک آزمایشگاه بسیار مجهز فراهم کرده است.
* چند روز از زندگی این معلم را به تصویر کشیدهاید؟
در کل قسمتها، تلاش میکنیم تا یک روز زندگی معلم را از صبح تا شب به نمایش در بیاوریم. البته حدود ۵-۶ روز با ایشان زندگی کردیم و در منطقه مستقر بودیم اما یک روز از زندگی شخصی و کاریاش را به تصویر کشیدهایم. تصویربرداری را از محل زندگی این معلم و خداحافظی او از همسر و فرزندش آغاز کردیم. در ادامه مسیر طولانی راه را به نمایش گذاشتیم و در نهایت وارد مدرسه شدیم.
* در این ۹ قسمتی که از کار گذشته است، زندگی دانشآموزان و خانوادههایشان را نیز به تصویر کشیدهاید.
گردشگری در استانهای مختلف کشور و نمایش آداب و رسوم روستایی
ضلع دیگر و اصلی این مجموعه مستند، توجه به خانوادههای این دانشآموزان است. به بهانه این مستند، تلاش کردهایم تا سبک زندگی خانوادههای مختلف در شهرهای مختلف ایران را ببینیم. در حقیقت، در ۲۶ قسمتی که به ۲۶ استان کشور سفر میکنیم، تلاش میکنیم تا سبک زندگی مردم شهرهای مختلف را به نمایش بگذاریم. لباس پوشیدن، آداب و رسوم سنتی منطقه، صنایع دستی آن روستا و ... از جمله مواردی است که در این مستند به تصویر کشیدهایم. در حقیقت، بک گراند ما در این مستند، موضوع گردشگری در استانهای مختلف است.
همچنین به خود دانشآموزان نیز اشاره کردهایم و علاوه بر نمایش درس خواندن آنان، فعالیتهای جانبیشان در زندگی خانواده را نیز نشان دادهایم. برای مثال پسرانی را میبینید که علاوه بر درس خواندن، در دامداری به پدرشان کمک میکنند و یا دخترانی را به تصویر کشیدهایم که در گلدوزی و سوزندوزی به مادرشان کمک میکنند. تلاش کردهایم تا نام قسمتهای مختلف، براساس خود منطقه انتخاب شود و از اسمهای محلی استفاده کنیم. همچنین موسیقی هر قسمت، از موسیقی محلی آن منطقه انتخاب میشود و راوی هر قسمت، همان معلم مدرسه است.
* سوژههایی که برای تصویربرداری انتخاب میکنید چگونه مشخص میشود؟
مسیرهای صعبالعبور و حیواناتی که جان معلم را تهدید میکنند
در انتخاب سوژهها تلاش کردهایم تا همه ایران را پوشش بدهیم و از استانها مختلف انتخاب کنیم. هنگامی که به دنبال سوژهها میگردیم، به دنبال مناطقی هستیم که طبیعت آن بکر باشد و مخاطب آن را ندیده باشد؛ صنایع دستی خاصی داشته باشد، موسیقی خاصی داشته باشد و ... این موضوعات خیلی برای ما اهمیت دارد و غالبا در جاهایی رفتهایم که تاکنون مستندسازی نرفته است. برای مثال در یکی از سفرها، به شهر طالش رفته بودیم، روستایی در این منطقه بود که برای رسیدن به آن از طالش، حدود ۴ ساعت با ماشین راه رفتیم، سپس به محلی رسیدیم که دیگر ماشین و موتور بالا نمیرود و فقط باید پیاده برویم. معلم این روستا تعریف میکرد که در این مسیر پیاده، بارها حیواناتی را دیدهام که نیمه جان افتاده و گرگها بخشی از بدنش را خوردهاند. همچنین در یکی از این مسیرها همراه با معلم، از منطقهای عبور کردیم که ۴۰ یا ۵۰ سانت عرض داشت و کنار آن دره بود. همچنین هنگامی که تصویربرداری میکردیم، آن منطقه برف آمده بود و یخ زده بود. معلم منطقه با وجود چنین شرایطی به مدرسه میآمد تا به دانشآموزان درس یاد بدهد.
* دانشاموزان روستایی با دانشآموزان شهری چه تفاوتی دارند؟
کوچکترین مدارس دنیا در چین نیست، در ایران است
در این منطقه عمدتا، دانشآموزان نخبه نیز وجود دارد. خیلی از آنان تاکنون شهر را ندیدهاند اما جوری رفتار میکنند که انگار در ناف تهران درس خواندهاند. این کار مثبتی بود که توسط آموزش و پرورش انجام شد. حرفی که این مستند میزند این است که اگر یک روستایی فقط ۱۰ نفر جمعیت داشته باشد و یک دانشآموز داشته باشد، آموزش و پرورش برای آن یک دانشآموز و یا ۱۰ سکنه روستا، یک مدرسه و معلم تدارک میبیند. فرق ندارد که این منطقه کجا باشد، حتی اگر دورترین هم باشد، این کار صورت میگیرد. کشور چین چند مدرسه دارد که شبیه به مدارس این چنینی ما است و بسیار کوچک است. آنان ادعا میکنند که کوچکترین مدارس دنیا در چین است اما من به شما میگویم که کوچکترین مدارس دنیا در ایران است. من کلاسی را دیدهام که ۶-۷ متر است و فقط ۲ دانشآموز دارد. قطعا مدرسهای کوچکتر از این نمیتواند در دنیا وجود داشته باشد. ما کوچکترین مدارس ایران را نشان دادهایم و امیدوارم که مورد توجه مردم قرار گیرد. جالب است بدانید که مجموعه عکسهای بسیار زیبایی را از این مدارس کوچک تهیه کرده ایم و تلاش میکنیم تا یک نمایشگاه عکس برگزار کنیم.
*تسنیم
ارسال نظر